شاید معضلات و مشکلات بسیاری گلوی صنایع فرهنگی خصوصاً صنعت اسباببازی را گرفته باشد اما اگر از هر کارشناس و منتقدی بپرسیم در زمینه اسباببازی مهمترین معضل چیست؟ اولین پاسخی که پس از پرسیدن این سوال از تولیدکننده یا فعال حوزه اسباببازی و سرگرمی میشنویم، نداشتن «کاراکتر» است. حتی اگر اولین پاسخ این نباشد، قطعاً یکی از پاسخها خواهد بود. اما به راستی چرا این معضل وجود دارد و راهحل آن چیست؟ در این یادداشت بابیان تجربهای موفق از یکی از کشورهای مطرح در این حوزه، تلاش میکنیم تا به برخی گوشههای پنهان این موضوع پی ببریم.
اولین فرضیهای که مطرح میشود، داشتن کاراکتر و شخصیت در تاریخ فرهنگ و هنر یک کشور و تلاش برای تبدیل آن به یک کاراکتر محبوب است. ظرفیتی که در کشورمان به وفور دیده میشود اما نتوانستیم این ظرفیت بالقوه را به فعلیت برسانیم و بیشتر راهمان به سمت غرب کج شده است. در حالیکه کشورهای غربی و اروپایی بهتر و مؤثرتر از ظرفیتها و داشتههایشان استفاده کردند و سیطرهشان را در تمام دنیا پهن کردند.
اما در این نوشتار، میخواهم به نکتهای اشاره کنم که افسوس و ناامیدی و امید را توأمان به همراه دارد، با توجه به آثار و آمارهای موجود، برخی کشورهای غربی از حوزه ظرفیت کاراکتر ادبی پا را فراتر گذاشتهاند و از کمترین مؤلفههای فرهنگی، بهترین و محبوبترین کاراکترها را تولید کردند. همانند کاراکتر «باباسفنجی» که تبدیل «اسفنج» به یکی از محبوبترین کاراکترهای جهان است، باباسفنجی تنها چشمهای از این اقیانوس عمیق است که اگر به خلق این اثر بپردازیم باید بگوییم خالق این شخصیت پرطرفدار «استیون هیلنبرگ»، در سال ۱۹۸۹ زمانیکه در مقطع کارشناسی ارشد رشته زیستشناسی موجودات دریایی تحصیل میکرد، کتابی با عنوان «منطقهی جزر» در مورد موجودات دریایی نوشت که شخصیت اصلی آن، یک «اسفنج» بود. پس از پیشنهاد همکارش «مارتین اولسون» و علاقه او به انیمیشن، هیلنبرگ تصمیم گرفت این کتاب را تبدیل به یک اثر نمایشی کند. اثری که اولین بار در سال ۱۹۹۹ با عنوان «باب اسفنجی، شلوار مکعبی» به روی پرده نمایش شبکه نیکلودین آمریکا رفت. از آن پس، روزبهروز بر محبوبیت این اثر افزوده شد تا اینکه در سال ۲۰۰۴ اولین فیلم این مجموعه نیز به اکران درآمد و اکنون پس از ساخت ۱۲ فصل، مخاطبان جدیدی از نقاط مختلف جهان را به خود جذب کرده است و در صدر محبوبترین کاراکترهای انیمیشنی جهان قرار گرفته است.
کاراکتر «باباسفنجی»، در واقع یک اسفنج با ظاهری متفاوت و طنزگونه با شخصیتی ساده، قلبی مهربان و بسیار خوشبین است. او و دوست صمیمیاش «پاتریک» که یک ستاره دریایی است با رفتارهای کودکانه به راحتی با مسائل مختلف مواجه میشوند و حتی بعد از گذراندن سختترین اتفاقات، خیلی زود همهچیز را فراموش میکنند و به زندگی پر از هیجان و سرگرمی خود ادامه میدهند. شاید بتوان گفت همین اسم جالب و شخصیت ساده و بیآلایش «باباسفنجی»، از مهمترین دلایل دوستداشتنی بودن این کاراکتر و ارتباط برقرار کردن کودکان سراسر دنیا با او است. بهطوریکه هماکنون این مجموعه در ۱۷۰ کشور دنیا در حال پخش و به ۲۴ زبان ترجمه شده است.
عوامل زیادی در پس محبوب شدن و ماندن «باباسفنجی» در صدر پرطرفدارترین وجود دارد، اینکه چرا و چگونه کاراکتری همچون «باباسفنجی» محبوب میشود و پس از گذشت ۲۰ سال، هنوز در ردیف پرطرفدارترین کاراکترهای کودکان قرار میگیرد، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد همچون: تداوم تولید، بهروز بودن، سطح محبوبیت حتی برای بزرگسالان، موسیقی، طراحی خلاقانه و نوآورانه و...
این شخصیت مکعبی زرد رنگ همراه با رفقایش با تداوم تولید مواجه بودند، باباسفنجی یکی از طولانیترین مجموعههای دنیاست و سالهاست شبکه نیکلودین، قسمتهای جدیدی از این مجموعه را اکران میکند. این تداوم، اجازه فراموشی کاراکتر را به مخاطب نمیدهد و با داستانهای جدیدی که در هر فصل از این شخصیت روایت میشود، همیشه برای کودک به صورت تازه و دوستداشتنی باقی میماند.
بهروزبودن از مهمترین شاخصههای ماندگاری کاراکتر است، همیشه اتفاقات دنیای باباسفنجی در حال تغییر و هماهنگی با دنیای کودک است. در طول این سالها او با مسائلی مواجه میشود که برای مخاطب ملموس و قابل درک است و تصمیمات و برخوردهای او با این مسائل، از طرفی وقوع این حوادث در بستر طنز، بر جذابیت داستان میافزاید. در واقع این ملموس بودن به کودک اجازه میدهد که خود را به جای این شخصیت قرار دهد و با او حس همذاتپنداری و نزدیکی داشته باشد.
البته باباسفنجی برای بزرگترها هم جذابیت دارد و میبینیم که از محبوبیت خاصی نزد آنان برخوردار است، یکی از مهمترین نقاط متمایز باباسفنجی از سایر کاراکترها این است که این کاراکتر توانسته در کنار کودکان، والدین آنها را تا حدی به خود مشغول کند و این همسو بودن محبوبیت در نزد والدین با کودکان، خود دلیلی برای هرچه بیشتر مورد توجه قرار گرفتن کاراکتر باباسفنجی است.
علاوه بر همه این تمایزات باباسفنجی، با طراحی خلاقانه و نوآورانه شرایط محبوبیت را برای خود فراهم کرده است، شاید اولین چیزی که باعث ماندگاری یک کاراکتر در ذهن کودک شود، ظاهر آن باشد. چهره شاداب و با رنگهای زیبای کاراکترهای باباسفنجی، یکی از مهمترین نکاتی است که در نگاه اول کودک را به خود جذب میکند. حالت منعطف بدن این کاراکترها، به کارگردان امکان نوآوریهایی را میدهد که به جذابتر شدن داستان کمک میکنند. آناتومی خاص بدن کاراکترهای این مجموعه، آنها را در شرایط وحوادث مختلف به شکلهای گوناگون در میآورد که این تغییر شکلها وتأثیر آنها در روند داستان، مخاطب را وادار به دنبالکردن داستان به دلیل امکان وقوع اتفاقهای جالب در ادامه میکند. حالت صورت و پیامی که بادیدن چهرههای مختلف این مجموعه به کودک منتقل میشود، از دیگر دلایل جذابیت این اثر است.
قطعاً موارد زیادی را تجربه کردهایم که موسیقی یک اثر از خود آن اثر جذابتر است و حتی گاهی این موسیقی باعث دیدهشدن اثر میشود. موسیقی فوقالعاده انیمیشن باباسفنجی، بیش از پیش این کاراکتر را در ذهن کودک ماندگار میسازد. به شخصیتهای این داستان همراه با موسیقی منحصربهفرد آن، با لطافت خاصی وارد حافظه کودک میشوند و برای او خاطرات زیبایی را از دیدن این مجموعه رقم میزنند.
ام این موارد و توصیفاتی که درباره کاراکتر باباسفنجی بیان شد، به خوبی نشان میدهد که برای خلق و محبوبشدن یک کاراکتر صرفاً نیازی به داشتن یک پشتوانه جدی ادبی و تاریخی هم نیست و حتی از کمارزشترین مولفهها هم میتوان محبوبترین کاراکتر جهان را بهوجودآورد. شاید پیام مهمتر این کاراکتر کوچک این باشد که داشتن یک تاریخ وادبیات غنی و گسترده، چهمقدار مسیر را هموارتر خواهد کرد و چقدر ظرفیت بهوجود میآورد.
ما سوالها و طرح مسائل زیادی درباره خلق کاراکتر اسباببازی در کشورمان مطرح میشود که معمولاً از اذهان دور مانده و به محاق رفته است، در اصل خیلی به آن توجه نشان داده نشده و نمیشود و در حوزه شخصیتسازی و طراحی اسباببازی ضعیف عمل شده است و همچنان در مرحله آزمون و خطای کپی محصولات غربی است. «تولیدکننده»، «طراح»، «انیمیشنساز» سه حلقه مهم در خلق، پیدایش و معرفی شخصیت کارتونی و اسباببازی هستند که کنار گرفتن آنها در کنار هم به امری محال تبدیل شده و اگر گاهاً همکاری شکل گرفته، مستمر نبوده است.
در آسیبشناسیها و نشستهای تخصصی در حد تئوری مطرح شده که در صنعت اسباببازی باید اتاق فکری تشکیل شود تا مهرههای اصلی اعم از روانشناس، جامعهشناس، انسانشناس، طراح اسباببازی، تولیدکننده، انیمیشنساز و… در خلق، نقد و بررسی شخصیتها در کنار هم مشارکت داشته باشند اما این اتاق فکر سالهاست که خالی مانده و سوالها بیجواب!
سوالهایی از این جنس که چرا ظرفیت ادبی و تاریخی کشور و فرهنگ ما برای خلق کاراکتر همچنان مهجور مانده است و با توجه به اینکه در شروع این مسیر، چندگام از سازندگان باباسفنجی جلوتر هستیم؟!
آیا هنوز هم جای خالی شخصیتهای بزرگ تاریخ و ادبی ما همچون رستم و سهراب و یا شخصیتهای پندآموز کلیلهودمنه در بین کاراکترهای محبوب کودکان ایرانی حس نمیشود؟! یا الگوسازی و قهرمانسازی از نمادها وشخصیتهای تاریخ پرآوازهی خودمان، تربیت نسل جدید برای داشتن آینده روشنتر کشورمان را بیشتر تضمین نمیکند؟ و بسیاری دیگر از سؤالهایی که هنوز هم در انتظار پاسخ هستند.
آن چیزی که باباسفنجی به طراح ایرانی میگوید این است که مهمتر از داشتن ظرفیتهای ادبی بسیار، نوآوری و روش پرداختن به این اسطورههاست. نکتهای که هنوزهم در کاراکترهای بومی به شدت خودنمایی میکند، جذابیت کم آنها وعدم تناسبشان با سن کودک است. شاید توجه به این نکته بتواند در آیندهای نزدیک، محبوبترین کاراکترهای کودک ایرانی را کاملاً بومی وایرانی کند و سلطه چندینساله کاراکترهای غیربومی را از بینببرد.